ای حسین...آمده ام تا با تو راز و نیاز کنم

ای حسین...

 ای شهید بزرگ آمده ام تا با تو راز و نیاز کنم . دل پر درد خود را به سوی تو بگشایم . از انقلابیون دروغین گریخته ام . از تجار ماده پرست که به اسلحه انقلاب مسلح شده اند بیزارم. از کسانی که با خون شهیدان تجارت می کنند متنفرم . از این ماکیاول صفتانی که به هیچ ارزش انسانی پایبند نیستند و همه چیز مردم را، حیات و هستی و شرف خلق را و حتی نام مقدس انقلاب را، فدای مصالح شخصی و اغراض پست مادی خود می کنند گریزانم

*******

ای حسین...

دلم گرفته و روحم پژمرده ،درمیان طوفان حوادث که همچون پرکاه ما را به این طرف و آنطرف می کشاند ، مایوس و دردمند ، فقط برحسب وظیفه به مبارزه ادامه می دهم و گاه گاهی آنقدر زیر فشار روحی کوفته می شوم که برای فرار از درد و غم دست به دامان شهادت می زنم تا از میان این گرداب وحشتناکی که همه را و انقلاب را فرو گرفته است لا اقل گلیم انسانی خود را بیرون بکشم و این عالم دون و این مدعیان دروغین را ترک کنم و با دامنی پاک و کفنی خونین به لقاء پروردگار نائل آیم.

شهید چمران

 خدابود و دیگر هیچ نبود صفحه 74 یادداشت های 1976 لبنان

گزارش تخلف
بعدی