و لست أدری خبر المسمار//سل صدرها خزانة الأسرار

مادر هر کاری بکند،اهل خانه هم یاد می گیرند


مثلا:

غریب"شهید"شود...
غریبانه دفن شود...

یا مولاتی!
یا فاطمة الزهراء!
أغیثینی...













عاشقانه های مقتدر مظلومی که صبرش تمام شده است...
قَلَّ يا رَسولَ‏اللّه‏ عَن صَفيَّتِكَ صَبري...: اى رسول خدا! با از دست دادن برگزيده‏ات، صبرم كم شده و توان خويشتن‏دارى ندارم...
نهج‏ البلاغه / خ202 ص 320 ـ 319، ترجمه دشتى/ ص 424.
خدایا چه شده که امیرمؤمنان صبر  عالمیان  صبرش کم شده است...

و ما الدهـرُ و الأیّامُ إلّاکـما تری--------------رزیّةُ مــالٍ أو فــراقُ حـبیبِ

وإنّ امرءً قدجرَّبَ الدهر لم یَخف-------------تقلِّــب حالــیهِ لغیــر لبـیـبِ

روزگار و روزها نیست مگر آن چنانی که می بینی، یا مصیبت مال است، یا مفارقت و جدائی دوست.‏

مردی که تجربه کرده است این روزگار را ترسی ندارد تغییر کردن این دو حالت برا غیر عاقل...‏

حـبـیـبٌ لـیـس یعـدلـهُ حـبیب--------------وما لسواهُ فی قلبی نصیب

حبیبٌ غاب عن عینی وجسمی------------و عن قـلبی حبیبـی لایغـیبُ (1)‏

حبیب من چنان دوستی است که در شایستگی هیچ دوستی همتای او نیست و برای غیر او در دل من هیچ بهره ای نیست.‏

حبیب من از چشم و جسم من پنهان شده، امّا از دل من، حبیب من پنهان نمی شود و نخواهد شد.‏

خطاب به فاطمه سلام الله علیها بعد از وفات:‏

مالی وقفتُ علی القبورِ مُسلِّماً-------------قبرَ الحـبیبِ فلم یَرُدَّ جوابی

أحـبیبُ مالـکَ لاتــردّ جـوابـنا-----------------أنسیتَ بعـدی خُـلَّةَ الأحبابِ

چیست برای من که توقف کرده ام بر کنار قبرها، در حالتی که بر قبر حبیبم سلام می کنم و او جواب مرا نمی گوید.‏

ای حبیب تو را چه می شود که جواب مارا نمی گویی؟ آیا فراموش کرده ای پس از من دوستی با دوستان را؟

جواب آن حضرت از طرف حضرت فاطمه سلام الله علیها:‏

قال الحبیبُ فکیف لی بجوابکم--------------و أنـا رهـین جـنـادلٍ و تـرابِ

أَکَلَ التراب محاسنی فَنَسِیتُکُم--------------وحَجِبتُ عن أهلی وعن أترابی

دوست می گوید چگونه برای من میسّر است جواب شما را بگویم و حال آنکه در گرو سنگریزه ها و خاک می باشم؟

خاک نیکی های مرا خورده، پس فراموش کردم شما را و از چشم های کسان و اولاد خود مستور و نا پیدا شدم.‏

فعلیکمُ منّی السلا تقطَّعَت ------------ عنّی و عنـکـم خَـلَّةَ الأحـبابِ

پس بر شما باد سلام (یعنی با شما وداع می کنم). بریده شد از میان من و از شما، دوستی با دوستان.‏

مرثیه کنار قبر فاطمه سلام الله علیها:‏

نفسی علی زفراتها محبوسةٌ ------------یا لـیتها خـرجـت مـع الزَّفَـراتِ

لا خیرَ بعدکِ فی الحیاةِ و إنّما------------أبکی مخافةَ تـطـولَ حـیاتی

جان من با ناله هایم در سینه ام حبس شده. ای کاش جانم با ناله هایم از سینه ام خارج میشد!‏

ای فاطمه، پس از او خیری در زندگی در دنیا نیست. گریه می کنم من از ترس اینکه زندگی من در دنیا طولانی شود.



‏1.الرشاد القلوب:ج1،ص28 ؛ دیوان حضرت علی علیه السلام: ص86 ؛ بحارالانوار:ج43، ص217 .‏


http://mohammadt.persiangig.com/audio/Madar.wma
گزارش تخلف
بعدی